بیا فرض کنیم یک نفر خیلی عاشق باشد بیا فرض کنیم مدتها دور مانده باشد از معشوقش. بیا فرض کنیم ببیند عشاق دیگر را که می روند به سمت معشوق و دست پر می آیند و در آغوش گرفته می شوند حتی بیا فرض کنیم زندگی سخت بگذرد در فراغ بیا اشک بریزیم با هم که نوبت من نشده . بیا بغلم کن که بی آنکه نوبت به من رسیده باشد شهر خالی شده باشد تاریک. سیاه معشوق رفته باشد الهی دلم گرفته و تو گشایشی هستی همیشه حاضر.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت